پــــــــــری یــــــــاس روانشناسی
| ||
|
روزی از روزها، گروهی از قورباغه های کوچک تصمیم گرفتند که با هم مسابقه دو بدهند. هدف مسابقه، رسیدن به نوک یک برج خیلی بلند بود. جمعیت زیادی برای دیدن مسابقه و تشویق قورباغه ها جمع شده بودند و مسابقه شروع شد. کسی باور نداشت که قورباغه های به این کوچکی، بتوانند به نوک برج برسند. می شد جمله هائی از این قبیل را از جمعیت شنید : «اوه، عجب کار مشکلی!!»، «اونها هیچوقت به نوک برج نمی رسند.» یا «هیچ شانسی برای موفقیتشون نیست. برج خیلی بلنده!» ادامه مطلب خانمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد. خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد...... ادامه مطلب
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 88 صفحه بعد
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |