پــــــــــری یــــــــاس
روانشناسی 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روانشناسی و آدرس pariyas.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 یڪ سرے اَز حَرف ـهآ رآ نِـمے توآטּ فَرآموش ڪَرב !

 

بـہ هیچ نَحوے..

 

گاه گاهے בَر ذِهـטּ مرور مے شونـב

 امّا هَر بآر  تمآمــ وجوב اِنسآטּ را پُر مے ڪُنـב...

 

 از / نـِفرَت / !

 

چیز بـבے اَست

 

اما بہ آבم یآב آور مے شوב..


بَعضے چیز ـها فرآموش نَشدنے انـב !!

گالری تصاویر سوسا وب تولز
[ جمعه 19 مهر 1392برچسب:فراموش,حرف,یادآوری,پر,انسان,نفرت, ] [ 17:11 ] [ پری یاس ]

برایم کــَـف زدند

در آغوشـَـم گرفتند


تایید و تشویقــَـم کردند ..

که آخــر فرامــ.ــوشت کــردم


دیگر تا ابـ.َـد بر لـَـبانم لبخنــدی تــَـصنعـی مهمـان است


اما بیــن ِ خــودمـان باشــد ،

هنــوز تنهــ.ــا دلـبـَـرکــَـم تــ…ُــو هسـتــی...

 

گالری تصاویر سوسا وب تولز
[ جمعه 29 شهريور 1392برچسب:آغوش,فراموش,لبخند,تصنعی,دلبرکم,تشویق, ] [ 9:43 ] [ پری یاس ]

گالری تصاویر سوسا وب تولز
[ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:فراموش,آینده,تعلق,گذشته,ساده, ] [ 19:36 ] [ پری یاس ]

بـہ ما בروغ میگفتند بزرگ شویـב בرבها را فراموش میکنیـב ؛

בرست ایـטּ است :

زندگے آنقـ
בر בرב בارב ڪـہ

از
בرבِ نو ، בرבِ ڪهنـہ ... فراموش میشوב !!!

گالری تصاویر سوسا وب تولز
[ پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:درد,کهنه,فراموش,نو,زندگی, ] [ 22:29 ] [ پری یاس ]

جانی کوچولو با پدر و مادر و خواهرش، سالی برای دیدن پدر بزرگ و مادر بزرگ رفته بودن به مزرعه. مادر بزرگ یک تیرکمون به جانی داد تا باهاش بازی کنه. هنگام بازی، جانی به اشتباه یک تیر به سمت اردک خونگی مادر بزرگش پرت کرد که به سر اردک خورد و او را کشت.
جانی وحشت زده شد ... لاشه را برداشت و برد پشت هیزمها پنهان کرد.وقتی سرش را بلند کرد، دید که خواهرش همه چیز را  ... دیده ... ولی حرفی نزد.  مادر بزرگ به سالی گفت : "در شستن ظرفها کمکم کن." ولی سالی گفت : "مامان بزرگ جانی بهم گفته که میخواد تو کارای آشپزخونه کمک کنه" و زیر لب به جانی گفت : " اردکه رو یادت میاد؟" ...جانی ظرفها را شست. بعد از ظهر آن روز، پدر بزرگ گفت که میخواهد بچه ها را به ماهیگیری ببرد. ولی مادر بزرگ گفت : "متاسفانه من برای درست کردن شام، به کمک سالی احتیاج دارم" سالی لبخندی زد و گفت : "نگران نباشید. چونکه جانی به من گفته میخواد کمک کنه" و زیر لب به جانی گفت : "اردکه رو یادت میاد؟"...
آن روز سالی به ماهیگیری رفت و جانی در درست کردن شام، به مادر بزرگ کمک کرد. چند روزی به همین منوال گذشت و جانی مجبور بود علاوه بر کارهای خودش، کارهای سالی را هم انجام دهد.

ب

گالری تصاویر سوسا وب تولز
ادامه مطلب
[ دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:اشتباه,خدا,بخشش,فراموش,دروغ,اردک, ] [ 20:29 ] [ پری یاس ]

گالری تصاویر سوسا وب تولز
[ یک شنبه 12 شهريور 1391برچسب:مارکز,فراموش,چشم,موفقیت,زندگی, ] [ 23:2 ] [ پری یاس ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 88 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

آنان سجاده ها را آتش میزنند و اینان بت ها را میشکنند . . . . غافل از اینکه . . . . خدا همانست که بر لبان یک قمارباز در حال باختن جاریست…!
امکانات وب

پیچک

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
فونت زيبا ساز